3 ماهگی
سلام عزیزکم امروز 3 ماه از تولد بابرکت شما گذشت ، سال پیش تقریبا همین روزا خدا وعده اومدن شما رو به ما داد . یعنی شروع 9 ماه انتظار، انتظار شیرین من و بابایی برا دیدن روی گل فرزندمون انتظار مادر و پدربرزگات برا دیدن نوه دلبندشون و . . . الان که می نویسم تمام اون روزا مثل یه فیلم جلوی چشمام رد مشه بی بی چک خریدنا،. . . روزی که بابایی جواب ازمایش منو اورد خونه چقدر خوشحال شدیم، خنده ها و خوشحالی مادر جون و مامانی، برق خوشحالی چشمای خاله مرضیه و تبریکای با کمی خجالت دیگران همه اینا به من می گفت مسافر عزیزی تو راه دارم به عزیزی شما کوچولوی من حرف زدن از اون روزا خیلی شیرینه اون اوایل هرچی من می خوردم رو شما دوست نداشتی و من مجبور می ...